شاینا گلیشاینا گلی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

لوبیای کوچولوی زمستونی

تاتي بازي مورد علاقه شاينا

آخه مادر من خسته ام ديگه چقدر تاتي به قول خودت داتي . همه روز دست يه نفر و ميگيري ميگي تاتي همش تو خونه رژه ميري هههههههه ووروجكي هستي . ده روزي هست كه زياد بيرون ميريم پارك ميريم خريد ميريم خيلي خوش ميگذره مخصوص به شاينا براي اولين بار سرسره سوار شدي خيلي دوست داري بلند بلند ذوق ميكني و ميخندي البته پله هاي سرسره رو بيشتر دوست داري از پله كلا خوشت مياد دوست داري هي بري بالا هي بياي پايين تو حياط هم همينكارو ميكني با تافي هم خيلي خوب ارتباط برقرار ميكني البته اونم گاهي قاط ميزنه تاتا صداش ميكني غذاش و براش ماري ميزاري دهنش هر چي دستت هست مثلا نون ميدي به تاتا وقتي نميخوره عصباني ميشي هي ميگي تاتا تاتا قربونت بشم طلاي من خيلي شيرين شدي عسلي.
25 فروردين 1393

اختصارات شاينايي

مامان = ماماني = مامايي = مايي بابا= بابايي = بايي نوم نوم [ خوردني ] = نومي كلمات جديد : تاتا = تافي. تاتي [ با لهجه مخصوص خودش] دستمون و ميگيره ميگه تاتي هي بايد خونه گز كنيم با خانوم هههههههه پايي = دمپايي ( دمپايي بزرگ ما رو ميكنه پاش و به سختي باهاشون راه ميره اگه اصلا نشه يه لنگه ميپوشه و راه ميره باباش براش دو جفت دمپايي پاشنه دار خوشگل خريده ولي چون پاشنه داره پاش نميكنم فعلا
17 فروردين 1393

اين نعمت بهشتي من

چه خوبه که تو دنیایی که همه خبرهاش بوی وحرص و طمع و خصومت و وحشیگری میده ، خدا برام فرشته ای رو فرستاده تا بتونم بوی پاکی و معصومیت و بهشت رو بشنوم. چه خوبه که کمتر میتونم از دنیا بخونم و بشنوم و ببینم. وای بر من که فرشته کوچک من واقعا به چه دنیایی پا گذاشته؟ خدایا وای بر من اگر من نتونم به فرشته ام به همون اندازه که زیبایی بهم هدیه کرده، زیبایی براش به بار بیارم. خدایا شرمنده ام نکنی من رو پیش این دختر از گل بهتر که با وجودش یه عالمه زیبایی و شادی و امید به زندگی و حس خوب برای من آورده
17 فروردين 1393
1